web 2.0

۱۳۸۹ دی ۱۳, دوشنبه

تحول شناختی

روگوف معتقد است تحول شناخت پیآمد تعامل فرد با محیطو درونی سازی فرایندهای شناختی مشترک است.یعنی آنچه با همکاری دیگران بدست آمده و توسعه یافته است.از طرف دیگر او معتقد است که مدرنیته یعنی دوران عقلانیت می تواند به تحول شناخت کمک کند.با این دیدگاه بنظر می رسد که نقش مراکز آموزشی در تحول شناخت افزایش یافته است.جایگاه مراکز آموزشی ما کجاست؟

4 نظرات:

سمیه گفت...

سلام
مراکز آموزشی ما پیش از هر چیز باید از این ذهنیت که دانش رو با قیف از ذهن آموزگار به ذهن فراگیر بریزه خارج شه. هدف انتقال دانش نباشه. شما تصور کنید که کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارتره، خب ما می خوایم یه سری مواد رو نگهداری کنیم؟ خیلی بهتره کتاب چاپ کنیم هزینه ش هم کمتره تا اینکه این همه انسان رو وارد یک نظام آموزشی بکنیم تنها برای انتقال دانش... دانش هم از چه نوعی دانشی که در زندگی کارا نیست.
اگر نقش معلم و استاد به راهنما و حتی به نظر من مشاور تغییر پیدا کنه اون وقته که به اشتراک در شناخت می تونیم دست پیدا کنیم و محیط مون رشد میکنه. ما باید بدونیم که منطق دیگه منطق صفر و یکی نیست، بلکه منطق فازیه. بشر از دوران سیاه و سفیدی خارج شده، دنیا خاکستریه حتی اگر نپذیریم جهان داره این سیر رو طی میکنه، پس بهتره قدم هایی برداریم تا همگام تغییرات رشد کنیم.
من فکر می کنم این تحول ها باید از محیط های کوچک شروع بشه، یعنی مطمئنا در بسیاری جوامع تحول بالا به پایین جواب نمیده در جامعه ما مخصوصا اینطوره. درسته که قوانین باید تغییر کنه اما تغییر قانون بدون تغییر عوامل اجرای قانون هیچ سودی نداره و فقط شعاره امثالش رو در آ.پ می بینیم. وقتی من و شما تغییر کنیم یه شعاعی به اندازه ی خودمون تغییر میکنه و من و شما وقتی شدیم صد نفر و هزار نفر و ... بدون اینکه قانونی تصویب شده باشه قوانین به اجرا در میاد.
اگر دقت کنیم مردم به قوانین خودشون عمدتا عمل می کنند تا قوانین نوشته شده مکتوب در ساختار سیاسی اجتماعی آموزشی و ... . پس اگر قوانین مون انعطاف نداره و رشد دهنده نیست این در واقع ذهن ماست که انعطاف نداره و رشد دهنده نیست ماییم که این قوانین رو نگه داشتیم.
در نهایت در درجه اول مسئولیت تحول شناختی فردیه (من بخوام و شروع کنم) بعد مثل تمام پدیده های مرتبط با رشد انسان اجتماعی (چون من میخوام و نیاز دارم این شروع و حرکت رو با دیگران مشترک بشم تا به صورت جمعی بهتر و بیشتر به این نیازمون برسیم).

به هر عنوان که هر جا هستیم یادمون نره
در نهایت این زندگی منه، اگر من برای بهبودش تلاش نکنم هیچ کس دیگه براش تلاش نمیکنه چرا که من برای خودم ارزش قائل نبودم از بقیه چه انتظاری هست.

من دانشجو باید خودم قدمی بردارم بعد توقع داشته باشم از استاد
شمای استاد باید قدمی بردارید بعد توقع داشته باشید از دانشجو
در نهایت وقتی من و شما یه قدم میایم جلو می بینیم که در کنار یکدیگر ایستادیم و اشتراک در شناخت و تحول شناختی به سادگی به وجود میاد.
موفق باشیم

سمیه گفت...

یک چیز خیلی مهم در تحول شناخت

گفت و گو
دیالوگ نه مونولوگ

به نظر من دیالوگ شاهرگ حیاتی یک محیط آموزشیه. به هر میزان که بهش فشار بیاریم و سدش کنیم به همون میزان خون کمتری به قلب و مغز محیط آموزشی خواهد رسید... .

مریم گفت...

سلام استاد
خوبین؟
چرا وبلاگتون رو بروز نمی کنیننننننننننننن
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فروغ مزارعی گفت...

استاد عزیزم سلام - خداقوت
چیزی که من در مراکز آموزشی می بینم اینست که هر روز طرحی برای تحول آموزش ، ارزشیابی و ... ارائه می شود غافل از اینکه نه بستر سازی مناسب شده ، نه طرح و تحول برای مسئولان و مجریان و ... تعریف شده و مفهوم نیست . با این اوصاف به نظرم مراکز آموزشی ( البته منظورم بیشتر ، مدارس است ) از آخر دوم است آن هم به این دلیل که کشور آخر غایب بوده است !
خدا به ما و بچه های این مملکت رحم کند و دیگر هیچ ...
پایدار باشید

ارسال یک نظر

لطفااز درج نظر غیر مرتبط با مطلب خودداری نمایید. چنانچه در مورد موضوع دیگری پرسش دارید لطفا از طریق نشانی پست الکترونیک من ارتباط برقرار نمایید.